سکوت

http://www.relationship-economy.com/wp-content/uploads/2009/06/zipped-lips.jpg



دادستان خمینی شهر به عبرت گفت: عصر روز سوم خرداد و مصادف با روز زن" دو زوج و دو برادر بهمراه خواهرهایشان بهمراه جمعی از دوستان که جمعا ۱۴ نفر" بوده اند یعنی شامل ۶ خانم و ۸ آقا که میانگین سنی آنها ۲۳ تا ۲۹ سال بوده به قصد برگزاری برنامه ای تفریحی و با گرفتن باغ یکی از دوستانشان عازم خمینی شهر می شوند و پس از ورود به باغ و برداشتن پوشش های اسلامی و با پوششی بسیار نادرست در فضایی که نامحرم در آن بوده است به رقص و پایکوبی می پردازند .

 پس از گذشت مدت زمانی و با بالا رفتن صدای این افراد ، توجه دو جوان حاضر در باغ مجاور محل جلب شده و از این زمان و بدلیل شرایط حاکم بر خانمها و خصوصا وضعیت پوشش آنها موجب تمرکز بیشتر این دو تن شده و بدنبال آن با تماس با سایر افراد ، ۱۲ نفر دیگر نیز به جمع متخلفان اضافه شده و نگاه گناه آلود به جمعی که البته رعایت شرع و قانون و مصالح شخصی خود را نکرده بودند ادامه می یابد .

 دادستان خمینی شهر می گوید:این جمع پس از حدود ۱۰ ساعت نگاه کردن و در حالتی که قطعا با هدایت شیطان بوده به فکر اقدامی جنایتکارانه افتاده و درست ساعت ۱۲ با پوشاندن صورتهای خودشان و با دردست داشتن سلاح سرد و با ایجاد رعب و وحشت وارد باغ شده و اقدام به ضرب و شتم حاضرین میکنند و متاسفانه آقایان حاضر هم هیچگونه مقاومتی صورت نمی دهند و این افراد نیز با سواستفاده از وضعیت موجود و ترساندن حاضرین ، مردها را در اتاقی حبس کرده و سپس به سرعت خانمها را بوسیله خودرو از محل خارج کرده و به نقطه ای در همان نزدیکی منتقل و در شرایطی بسیار ناراحت کننده دست به آزار و اذیت بانوان می زنند و پس از قرار گرفتن در شرایطی خطرناک نیز آنها را در محل رها کرده و از صحنه می گریزند .

 در همین زمان و توسط یکی از افراد حاضر مراتب به پلیس ۱۱۰ اطلاع داده می شود و فورا ماموران به محل اعزام و با گزارش قضیه به بازپرس کشیک دادسرای خمینی شهر که جا دارد از ایشان تشکر ویژه داشته باشم ، دستورات لازم صادر و تمامی واحدهای پلیس بسیج و با انسداد مسیرها تجسس صورت گرفته و محل گرفتار شدن بانوان کشف و تمامی افراد در شرایطی حفاظت شده قرار می گیرند.

 حجت الاسلام رضایی در ادامه می گوید: خوشبخانه با کشف موقعیت نخست مجرمان و با دریافت این مسئله که باغبان مجاور نیز در مسئله دخالت داشته است ، وی بازداشت و تحقیق از او آغاز و تا صبح ۶ نفر دیگر نیز تحت تعقیب قرار می‌گیرند.


سه‌شنبه 24 خرداد 1390

این خبر رو تو این مدت تیتروار خونده بودم و متأثر شدم، همین. ولی وقتی گفته های این آقای به اصطلاح دادستان رو خوندم، شک نکردم که این اراذل و اوباشی که اینها می فرمایند در واقع همون بسیجی ها و نیرو انتظامی ها هستند و چه کسی از اینها اوباش تر ؟؟؟ آدم نتونه تو خونه خودش امنیت و آسایش داشته باشه، دیگه کجا می تونه احساس امنیت کنه؟ بیچاره اون جوانهایی که رفتن تو جبهه ها جنگیدند و جونشون رو از دست دادند، نیستن که ببینن چه خبره تو این خراب شده.

قبلاً یکی به قدرتمندان این نظام فحش ناموسی میداد یه جورایی پیش خودم می گفتم، باید اونی رو که حقشونه گفت، نه اینکه بی ربط بهشون فحش داد. ولی الآن دیگه کاملاً مطمئنم کمترین چیزی که سزاوارش هستند، ناسزاست، اون هم از نوع ناموسیش. آخه کسی که تو همچین ماجرایی بیاد از متجاوز دفاع کنه و حتی یه جورایی تشویقش کنه، اگه بیمار جنسی نباشه، پس چیه؟ تازه اون تشویقش یه جورایی ج...شی هم هست. متأسفم که ایران کنام کفتاران و لاشخوران شده و ما هم فقط سکوت می کنیم. متأسفم که یه عده امون به فکر نون شب هستیم، یه عده امون به فکر درس و یه عدهء زیادمون به فکر مواد و خیلی کم به این موضوع فکر می کنیم که اگه همچین اتفاقاتی برای خودمون می افتاد، اون وقت چه کار می کردیم؟ تا کی می خوایم سکوت کنیم و اجازه بدیم همچین شیاطینی بر ما حکومت کنند؟