فرهنگ

فکر کن تو این روزهای شلوغ و پر هیاهوی آخر سال، بعد از یک روز کاری خسته کننده، موقع برگشت به خونه کلی راهتو دور می کنی و به قصد خرید کتاب از یه کتاب فروشی خوب خودتو درگیر ترافیک و سر و صدای دست فروشها و همهمهء خریدها می کنی.

ولی وقتی به محل کتاب فروشی مورد نظرت می رسی، می بینی که کتاب فروشی سر جای خودش نیست. یعنی اینکه به جای قفسه های پر از کتاب تو اون محل یکی دو تا میز و چند تایی صندلی گذاشتن و به جای اون فروشنده های کتابخون، دو  نفر ... نشستن و منتظر مشتری هستن که ملک معامله کنن. متوجه میشی که تو این کشور عزیز کارهای فرهنگی با چه سرعتی انجام میشه و چه راحت کتاب فروشی تعطیل میشه و جای خودش رو به بنگاه معاملات املاک میده ...

جای من بودید، چه کار می کردید؟

سه‌شنبه 25 اسفند 1388

فیلم فجر

البته همون طور که مستحضر می باشید ساخت فیلم توووووووپ این روزا کار زیاد سختی نیست. یعنی اگر یه کوچولو به فیلمهای ساخته شده در این سه چهار سال اخیر دقت کنید متوجه میشید که برای ساخت یک فیلم تووووووپ ابتدا دوستان خودتون رو با تلفن خبر کنید و ازشون بخواهید که ایده هاشونو بدن. بعد احتمالاً باید فیلمنامه بنویسد که آخرش شاید شبیه یکی از فیلمهای هالیوودی یا حتی بالیوودی بشه که زیاد مهم نیست.

مهم نیت آدمه.

 بعد برای آماده کردن بازیگرا لوس ترین دختری رو که میشناسید به صورت خیلی برنزه در میارید و سایه چشم جیغ براش می زنید, بعد اجازه می دید که جلوی هندی کم یا دوربین دیجیتالیتون رژه بره و گاهی حرف بزنه. یادتون باشه که باید یه تیپ خفن و من درآوردی هم داشته باشه. یه پسر جوون و خوش تیپ مکش مرگ ما هم باید باشه که همش عاشق اون دختر لوسه باشه و شبا زیر پنجرهء اتاق دختره آواز بخوونه. اصلاً لازم نیست که شخصیتهای داستان اعتقادات خاص مذهبی، ملی یا هر نوع اعتقادی داشته باشن کلاً. همین که حضور دارن و ستاره وار جلوی دوربین می درخشند کافیه. بعد یکی از دوستای مذکرتون هم باید کلاه گیس بزاره سرش، رژ لب قرمز بزنه و مانتو روسری بپوشه و الکی یه هو تو فیلم باشه. البته این آقا هرچه در عالم واقعیت گردن کلفت تر و داش مشتی تر باشه، شانس برد فیلمتون بیشتره. تازه این طوری همه میفهمن وزارت ارشاد چه کشکی مجوز میده. همه مکانهایی که توش فیلمبرداری می کنید باید به شدت تاریک باشه تا همه متوجه استعداد شما در نورپردازی بشن. دیگه اگه تو فضاهای باز هوا ابری نبود، باید یه چارهء اساسی واسه این مشکل بیندیشید. کار خاص دیگه ای لازم نیست انجام بدید. آخر داستان هم یا همه با هم ازدواج می کنن و یا آقاهه زن دومشو طلاق میده و سرشو می کوبه به دیوار.چند تایی از ترانه های لوس آنجلسی که این روزا مده به عنوان موسیقی متن استفاده کنید.

میشه یه فیلم عالی و تووووووپ که رکورد اخراجی ها رو هم میشکنه. فقط لطفاً از اون مواد برنزه کننده رو صورت آقایون هم بمالید. یادتون باشه که تو تیتراژ فیلم مسئول هنروران رو بنویسید: محمدرضا شریفی نیا.

سه‌شنبه 27 بهمن 1388

پیش درآمد

در آینده مطلبی خواهیم داشت درخصوص جشنواره فیلم فجر.

علی الحساب برد ١-٢ تیم پرسپولیس مبارک باشه.

چهارشنبه 14 بهمن 1388

مسئله

دولت نهم ، ببخشید دولت دهم دولت بسیار کارآمدی بوده، هست و خواهد بود. این دولت کریمهء رحیمه بسیار کارهای نیک انجام داده که در آینده شاهد ثمرات آنها خواهیم بود.

30 سال از انقلاب اسلامی سال 57 گذشته، در این مدت مردم ایران به دفاع از خاک ایران، ناموس خودشان و البته دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی پرداختند، تحریمها را تحمل کردند. شکایتی نکردند، نه از سختی زندگی، نه از گرانی، نه از فقر، نه از ارزانی مواد مخدر، نه از سریالهای تکراری صدا و سیما، نه از بی برنامگی سیستم آموزشی و نه از هیچ چیز دیگری.

ناگهان خرداد ماه سال جاری تمام مشکلات مطرح شده، در خاطر مردم زنده گردید و باعث اعتراض ایشان شد. این اعتراضات هم اگر جان و قوتی گرفت نه به دلیل کشته شدن جوانان در کهریزک و خیابانهای تهران بود، بلکه دلیل آن کمک آمریکا و انگلیس جنایتکار بود و بس.

هر چند این اعتراضات نه چندان مهم به طور پراکنده و با اجتماعات چند ده نفری همچنان در گوشه هایی از ایران ادامه دارد ولی اصلاً مهم نیست. آنچه که مهم است اینست که رئیس جمهور!؟! همچنان سر مبارک خود را زیر برف فرو برده است و خواب خرگوشی می بیند که 68% مردم به او رأی داده اند و همچنان ارزشهای انقلاب اسلامی، دستاوردهای دفاع مقدس و ... همچنان عزیز و مقدس است.

ولی سؤالاتی در ذهن من به وجود می آیند که نمی دانم آیا پاسخی برای آنان وجود دارد؟

دلیل فیلترینگ شدید اینترنت در روزهای به خصوصی از سال 1388 چیست؟

ایضاً دلیل قطع شدن سیستم پیام کوتاه (همان اس ام اس خودمان) در همان روزها چه بود؟

چرا ما نمی توانیم از شبکه های ماهواره ای مستفیظ بشویم؟ (سوء تفاهم نشود، منظورم شبکه های خبری است نه شبکه های سیاسی)

چرا وقتی با تلفن همراه دوستانمان تماس می گیریم، قبل از اینکه حتی صدای بوق آزاد را بشنویم، یک آقایی که گردن کلفت بودنش از صدایش هویداست تلفن را جواب می دهد؟ آن هم با آن لهجهء عربیش.

علت اینکه دیگر گشت ارشاد نداریم، چیست؟

حالا که گشت ارشاد نداریم، آن بندگان خدایی که قبلاً گشت ارشاد بودند از چه طریقی ارتزاق می نمایند؟

چرا حرمت مساجد و همچنین حسینیهء جماران شکسته می شود ولی سکوت آقایان شکسته نمی شود؟ (سؤال جنبی: مگر خبرنگاران 20:30 مرده اند؟)

چرا تازگیها هر سمتی که رو می گردانیم برادران نیروی انتظامی را می بینیم؟ اینها مگر خانه و کاشانه ندارند که دائم در حال گز کردن خیابانند؟

کارآمدی این دولت چرا مشهود نیست؟

و بسیار سؤالات دیگر ...

چهارشنبه ٩ دی ۱۳۸۸ 

یا حسین (ع)

ماه می‌گوید حسین، با آه می‌گوید حسین

آیه‌های حضرت الله می‌گوید حسین

یاس می‌گوید حسین، احساس می‌گوید حسین

در کنار الغمه عباس می‌گوید حسین

دال می‌گوید حسین، گودال می‌گوید حسین

تازیانه بر تن اطفال می‌گوید حسین

دار می‌گوید حسین، کردار می‌گوید حسین

در مدینه میثم تمار می‌گوید حسین

خواب می‌گوید حسین، مهتاب می‌گوید حسین 

طفلکی شش ماههء بی‌تاب می‌گوید حسین

چهارشنبه 2 دی 1388